برای پسرم می نویسم
مرد کوچک من مامان به فدای قد و بالات تو قرار است مرد خوبی شوی قوی و مهربان صدایت پر جذبه باشد اما نه بلند اینکه باید گلیم خود را از آب بکشی بیرون و مهم تر اینکه باید تکیه گاه باشی عزیز دل مامان اول تکیه گاه خودت و بعد عشقت عشق چیز عجیبی است حسی است مثل موقع هایی که صدایم می کنی مامان و من می گویم ((جان مامان)) و به همین مقدسی است عاشقی را کم کم خودم یادت می دهم خودم عادتت می دهم به گفتن ( دوستت دارم) گل خریدن قدم زدن غافلگیر کردن عجله نکن برای بزرگ شدن وقتش که برسد تو هم بزرگ می شوی و گرفتار تمام عشقم در تو خلاصه می شود..... تو جان منی جان مامان الان که ای...
نویسنده :
مامانش
15:16