کورشکورش، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 14 روز سن داره

به دنیای من و نیما خوش اومدی پسرم

پسر دانا و فهمیده

1394/8/14 0:56
نویسنده : مامانش
284 بازدید
اشتراک گذاری

می خاستم برم اداره.مامانم تنها بود و محمد امین پیشش نبود پس اگر میگذاشتنت خونه اقا جون حوصلت سر میرفت.به بابات گفتم کورش رو بگیر تا من برم گفت اصلا وقتشو ندارم .توی یک لحظه تو رو سوار ماشین کردم کمربندتو هم بستم .گفتم اگر ننشستی یا شیطنت کردی دور میدون دور می زنم و بر می گردم .خلاصه ما سوار شدیم و با دو تا بوق به بابات فهموندم که ما رفتیم.پسرم خیلی دانا و فهمیده نشست.کمی هم چپ چپ نگام کردی و خلاصه اخراش کمی نق زدی آهنگی برات گذاشتم و اروم شدی.تا رسیدیم بهترین پسر دنیا بودی.به خاطر قدر دانی از پسرم روبروی اداره بردمت پارک تا کمی بازی کنی .واسه خودت مستقل شدی هر سرسره ای که من میگذاشتمت رو رد می کردی و یکی دیگه رو انتخاب می کردی ولی کلی بهمون خوش گذشت.برگشتنه بیسکوییت و اب معدنی برات خردیم تا رسیدیم کمی اب خوردی و یه گاز بیسکوییت.اون روز رانندگی با تو خیلی به من چسبید خیالم راحت شد که دیگه می تونیم با هم جایی بریم و خوش بگذرونیم پسرم م م م

پسندها (1)

نظرات (0)